صفحات

۱۳۹۴ بهمن ۱۲, دوشنبه

عصر به خیر



عصرما عصر من و توست، سراسر بی ما
عصر جم تی وی بی خواهر و مادر، بی ما

فست فودیست پر از وقت تلف کردن ها
کافه ی در به دران، بی در و پیکر، بی ما

عصر چس ناله ی خوش بو و هنرمند شدن
قهرمان های مجازی معطّر، بی ما

عصر خوشمزگی ما، غلط املایی
هی غلط کردن و تکرار مکرر، بی ما

عصر دلتنگی یک عدّه گشاد عوضی
عصر جک سازی و خلّاقیت خر، بی ما

عصر بی خاصیّتی، بی ادبی، بی هنری
بی همه چیز,فقط حرص در آور، بی ما

عصربی موسقی خوب ولی پر  استاد
عصر تقلید، کپی، گوشِ همه کر، بی ما

عصر خواننده خوشگل، همه چیزش خوشگل
غیر آواز و صدا که خود عرعر، بی ما

عصر بی عشق پر از مخ زدن بی مخ ها
عصر احساسات بی ته و بی سر، بی ما

آخر شب منم و اوّل هر صبح تویی
عصرما این همه بی اوّل و آخر؟ بی ما؟

عصرما جان به لبم می کند امّا,جانم
لب تو بوده, تو جان بر لبم آور، بی ما*

خیر این عصر کجا بوده؟، ولی عصر به خیر!
من بی تو، توی بی من، دو برابر، بی ما



آرش بنده بهمن


*آن لب که چو جان ماست دور از لب ماست
ای کاش که جان ما به لب می آمد
رهی معیّری