یک مشت حرف مفت ویک میزگردِ عالی
یک مجریِ پر از هیچ از پوچ های خالی
در اوج خوش لباسی در عین بی خیالی
کاری ست از گروهِ فرهنگِ خایه مالی
که با تمام قدرت مشغولِ کار بودند
در جشنواره ها با تدبیر شعر گفتند
یک عده که مسلط به حرف های مفتند
با سکه و مقام و جنس لطیف جفتند
چاهِ خلا گرفته آنقدر که کلفتند
هی پخش می شدند و هی انتشار بودند
سیگار برگ بود و پاییز توی کافه
یک عده مشتری از کل جهان کلافه
لبخند های زوری چسبیده به قیافه
کمبود های بی حد ,دلتنگیِ اضافه
از دست زندگی در فکر فرار بودند
یک جیغِ زیر آب و یک هق هق یواش و...
مانند یک عفونت در زخم دلخرا ش و ...
تقدیر سیر بود از نسلی که آش و لاش و ...
با دست و پای بسته محکوم به تلاش و ...
کلاً تلاشها مان بی اعتبار بودند.
۲ نظر:
خیلی عالی. لذت بردم.
یک جیغِ زیر آب و یک هق هق یواش و...
ممنون رفیق
ارسال یک نظر