صفحات

۱۳۹۴ آذر ۲۰, جمعه

شب به خیر


شب شده، پنجره اش با تو و ماهش با من
تا خود صبح برقصیم، گناهش با من

تو برقصی همه زن های زمین می رقصند
از همین پنجره تا ماه، نگاهش با من

 وسط رقص کمی خنده، شروعش با تو
عاشقت می شوم و تا ته راهش با من

تو چپ و راست برای من اگر ناز کنی
می کشم، می خرم، از هر دو جناحش با من

موسقی سمفونی موهایت، چشمانت
این همه زیبایی! بخت سیاهش با من؟

باز بیدار شدم، پنجره ای باز نبود
 ماه همراه تو گم می شد و آهش با من



آرش بنده بهمن

۱ نظر:

Unknown گفت...

تو برقصی همه زن های زمین می رقصند
از همین پنجره تا ماه، نگاهش با من
==
سلام آرش جان.دست مریزاد.خیلی خیلی خوب بود